کد مطلب:28144 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

محتوای گزارش












تأمّل در محتوای گزارش و چگونگی آن، به همراه نكاتی كه با اندكی درنگریستنْ به ذهن می آید، می تواند استواری این نقل را به شدّت مخدوش كند، از جمله این كه:

1. چگونه می شود باور كرد كه مردی یمنی و تازه مسلمان، در مدّتی كم تر از ده سال، بدان گونه قدرت یابد كه بتواند شورشی عظیم را بر ضدّ خلیفه مسلمانان طراحی كند؟

2. گفتیم كه از روزگار مسلمانیِ ابن سبا تا خیزش مردم بر ضدّ عثمان، كم تر از ده سال فاصله است. او كه بر اساس گزارش طبری، به آبادی ها و شهرهای اسلامی ره می سپرَد، از چه نفوذ كلام شگرفی برخوردار است كه در مدّتی بس كوتاه - توجّه كنیم كه او در ده سال به این شهرها رفته است - مردمان سرزمین هایی چون:مصر، حجاز، بصره و كوفه را (با وجود تفاوت های فرهنگی و گرایش های مختلف فكری ) یك سان به قیام وا می دارد، بر ضدّ خلیفه سخن می گوید و هیچ كس نیز در برابر او نمی ایستد؟! چرا در منابع تاریخی، هیچ گونه عكس العملی از چگونگی برخورد او با مردم و مردم با او در گشت و گذارهایش وجود ندارد؟

3. آیا می توان باور كرد كه صحابیان بزرگی چون:ابوذر (كه پیامبرصلی الله علیه وآله او را راستگوترین مردمان شناسانده ) و عمّار (كه پیامبر خدا حقمداری او را تصریح و تأكید كرده است )، تحت تأثیر كلام او قرار گیرند؟ آنان كه مرعوب و مقهور كلام خلیفه اوّل و دوم و سوم نیز قرار نمی گیرند و از آنها تأثیر نمی پذیرند، چگونه می توان تصوّر كرد كه از تازه مسلمانی تبارْ ناشناخته و... تأثیر بپذیرند؟

ابوذر به عثمان اعتراض می كند كه چرا تحت تأثیر كلام كعب الأحبارِ یهودی زاده است. پس چگونه خود، زیر نفوذ عبد اللَّه بن سبای یهودی زاده سخن بگوید و حكومت نیز این نفوذ را به رخ او نكشد؟

این را نیز بیفزاییم كه عالمان و متفكّران اهل سنّت، كه صحابه پیامبر خدا را بدان سان بزرگ می دارند، چگونه در برابر حوادث و در تحلیل واقعیّت، به خود حق می دهند كه به لحاظ فكری، آنان را تا این حد سطحی نگر و ساده اندیش جلوه دهند كه آنان تحت نفوذ مردی یهودی، بر ضدّ خلیفه خود شمشیر بر كشیده و فتنه ایجاد كرده اند؟

4. آورده اند كه ابن سبا در جنگ جمل، نقش آفرینی كرده است. چرا پس از جنگ، هیچ خبری از او نیست؟ شخصی كه تا بدان اندازه مقتدر است كه می تواند خلیفه را به زیر كشد، چرا در اوج قدرت، هیچ كاری نمی كند و تاریخ، حتّی نامی از او نمی برد؟

5. چرا معاویه كه خود را «ولیّ خونِ» عثمان می شمرد و حتّی صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله را كه در مدینه حضور داشتند و به عثمان كمك نكردند، مستحقّ قتل می داند،[1] هیچ گونه پیگیری ای از منشأ اصلی قتل، انجام نمی دهد؟ چرا در متون تاریخی، حتّی یك گزارش، در پیجوییِ معاویه از عبد اللَّه بن سبا نقل نشده است؟

6. و سرانجام، این كه:عبد اللَّه بن سبا كیست؟ تبار او كجا و چه كسانی هستند؟ پدر و مادرش كیستند و زیستگاه آنان كجاست؟ و اصلاً عبد اللَّه از چه قبیله ای است؟

این سؤال ها پاسخ ندارند. با توجّه به این كه اعراب به دانش تبارشناسی بسی اهمیّت می دهند، چگونه است كه هیچ نشانه ای را از او - كه تا این اندازه آوازه دارد -، ثبت نكرده اند و هیچ كس از دودمان او را نشناسانده اند؟

ملاحظاتی از این دست، چهره ابن سبا را یكسر در ابهام فرو می برد. چنین است كه او در میان پژوهشیان اخیر - چنان كه پیش تر اشاره شد -، چهره ای مرموز تلقّی شده است. خاورشناسانی چون: فرد لندر، برنارد لوییس و كایتانی و نیز محقّقانی از اهل سنّت، چون:طه حسین، با نقد و تحلیل گزارش های مربوط به عبد اللَّه بن سبا، در وجود او تردید روا داشته و نقش اسطوره ای او را در حوادث دوره عثمان، یكسر مردود دانسته اند.

طه حسین تصریح می كند كه عبد اللَّه بن سبا را مخالفان شیعه ساخته و پرداخته اند و نیز، تأكید بر یهودی زاده بودن او را نیز تعریضی بر مذهب شیعه می داند.

نكته مهمّی كه طه حسین بدان تأكید می كند، این است كه بَلاذُری، با این كه حوادث زمان عثمان را به دقّتْ گزارش كرده، هرگز از عبد اللَّه بن سبا و نقش او یاد نكرده است. علّامه امینی نیز در اثر ارجمندش (الغدیر )، بدین نكته توجّه داده است.[2].

گسترده ترین پژوهش را درباره نقل های مربوط به عبد اللَّه بن سبا، علّامه سیّد مرتضی عسكری سامان داده است. وی در پیجویی ریشه این نقل ها، به تاریخ الطبری می رسد و آن گاه، نشان می دهد كه نقش اسطوره ای عبد اللَّه بن سبا را تنها سیف بن عمر گزارش كرده است و در گزارش های دیگر مورّخان، از آن، اثری نیست.

كند و كاو در گزارش های سیف بن عمر درباره حوادث پس از پیامبر خدا، نشانگر این است كه او قصّه پردازی چیره دست، بی پروا و جهتدار است كه تلاش می كند تا حاكمان اموی (و به تعبیر علّامه عسكری:عدنانیان ) را از زشتی ها و پلیدی ها بپیراید. او در این جهت، تاریخ را تحریف می كند تا غباری بر چهره عثمان، معاویه، طلحه و زبیر ننشیند. به گفته علّامه عسكری، سیف بن عمر از یكصد و پنجاه صحابی سخن گفته است كه به واقع، ساخته و پرداخته ذهن خود اویند؛ صحابیانی كه در هیچ منبعی جز گزارش های او، ردّ پایی ندارند.

رجالیان اهل سنّت، سیف بن عمر را با عناوینی چون:«اهمیّتی ندارد»، «دروغپرداز»، «ضعیف»، «یك سكّه پول خرد و بی ارزش، از او بهتر است»، «متروك الحدیث»، «عموم احادیثش ناشناخته است»، «احادیثی ساختگی را از بزرگان نقل می كند»، «جعل حدیث می كرده است» و... یاد كرده اند كه همگی نشانگر چهره دروغ آفرین و زشت و ناهنجار اویند.

علّامه عسكری بر این باور است كه عبد اللَّه بن سبا وجود خارجی نداشته، چهره ای ساختگی است كه سیف بن عمر، او را ساخته و پرداخته و در منابع تاریخی نهاده است.

به هر حال، می توان چنین نتیجه گرفت كه درباره عبد اللَّه بن سبا، دو نظریّه كاملاً متضاد وجود دارد:

1. چهره ای صحنه آفرین و حادثه ساز و...؛

2. چهره ای ساختگی و محصول ذهن بیمار سیف بن عمر.









    1. وقعة صفّین:197.
    2. الغدیر:259 - 258/9.